مسیحای جوانمرد

ساخت وبلاگ
چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی چراغ خلوت این عاشق کهن باشیبه سان سبزه پریشان سرگذشت شبمنیامدی تو که مهتاب این چمن باشیتو یار خواجه نگشتی به صد هنر هیهاتکه بر مراد دل بی قرار من باشیتو را به مسیحای جوانمرد...ادامه مطلب
ما را در سایت مسیحای جوانمرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7motia0 بازدید : 56 تاريخ : شنبه 10 فروردين 1398 ساعت: 5:08

سرگذشت جوانی که سرخورده از تمدن کنونی و ظواهرش به دنبال راهی برای فرار و آزادی می گردد. مردی که خوب نیست، اما دوستان خوبی دارد. اگر باطل را نمی‌توان ساقط کرد، می‌توان رسوا ساخت؛ اگر حق را نمی‌توان استقرار بخشید، می‌توان اثبات کرد، طرح نمود، به زمان شناساند، زنده نگاه داشت.

مسیحای جوانمرد...
ما را در سایت مسیحای جوانمرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7motia0 بازدید : 69 تاريخ : شنبه 10 فروردين 1398 ساعت: 5:08

سرگذشت جوانی که سرخورده از تمدن کنونی و ظواهرش به دنبال راهی برای فرار و آزادی می گردد. مردی که خوب نیست، اما دوستان خوبی دارد. اگر باطل را نمی‌توان ساقط کرد، می‌توان رسوا ساخت؛ اگر حق را نمی‌توان استقرار بخشید، می‌توان اثبات کرد، طرح نمود، به زمان شناساند، زنده نگاه داشت. مسیحای جوانمرد...
ما را در سایت مسیحای جوانمرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7motia0 بازدید : 126 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 3:58

سرگذشت جوانی که سرخورده از تمدن کنونی و ظواهرش به دنبال راهی برای فرار و آزادی می گردد. مردی که خوب نیست، اما دوستان خوبی دارد. اگر باطل را نمی‌توان ساقط کرد، می‌توان رسوا ساخت؛ اگر حق را نمی‌توان استقرار بخشید، می‌توان اثبات کرد، طرح نمود، به زمان شناساند، زنده نگاه داشت. مسیحای جوانمرد...
ما را در سایت مسیحای جوانمرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7motia0 بازدید : 135 تاريخ : سه شنبه 27 آذر 1397 ساعت: 6:21

سرگذشت جوانی که سرخورده از تمدن کنونی و ظواهرش به دنبال راهی برای فرار و آزادی می گردد. مردی که خوب نیست، اما دوستان خوبی دارد. اگر باطل را نمی‌توان ساقط کرد، می‌توان رسوا ساخت؛ اگر حق را نمی‌توان استقرار بخشید، می‌توان اثبات کرد، طرح نمود، به زمان شناساند، زنده نگاه داشت. مسیحای جوانمرد...
ما را در سایت مسیحای جوانمرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7motia0 بازدید : 39 تاريخ : سه شنبه 27 آذر 1397 ساعت: 6:21

انجیر کهن سر زندگی اش را می گسترد. زمین باران را صدا می زند. گردش ماهی آب را می شیارد. باد می گذرد. چلچله می چرخد. و نگاه من گم می شود. ماهی زنجیری آب است ، و من زنجیری رنج. نگاهت خاک شدنی ، لبخندت پلاسیدنیست. سایه را بر تو افکندم تا بت من شوی. نزدیک تو می آیم ، بوی بیابان می شنوم: به تو می رسم ، تنها می شوم. کنار تو تنهاتر شدم . از تو تا اوج تو ، زندگی من گسترده است . از من تا من ، تو گسترده ای. با تو برخوردم، به راز پرستش پیوستم. از تو براه افتادم ، به جلوه رنج رسیدم. و با این همه ای شفاف ! مرا راهی از تو بدر نیست. زمین باران را صدا می زند ، من تو را. پیکرت زنجیری دستانم می سازم،  تا زمان را زندانی کنم. باد می دود ، و خاکستر تلاشم را می برد . چلچله می چرخد. گردش ماهی آب را می شیارد. فواره می جهد :  لحظه من پر می شود. مسیحای جوانمرد...ادامه مطلب
ما را در سایت مسیحای جوانمرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7motia0 بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت: 11:06

سرگذشت جوانی که سرخورده از تمدن کنونی و ظواهرش به دنبال راهی برای فرار و آزادی می گردد. مردی که خوب نیست، اما دوستان خوبی دارد. اگر باطل را نمی‌توان ساقط کرد، می‌توان رسوا ساخت؛ اگر حق را نمی‌توان استقرار بخشید، می‌توان اثبات کرد، طرح نمود، به زمان شناساند، زنده نگاه داشت. مسیحای جوانمرد...
ما را در سایت مسیحای جوانمرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7motia0 بازدید : 95 تاريخ : جمعه 15 دی 1396 ساعت: 10:11

سرگذشت جوانی که سرخورده از تمدن کنونی و ظواهرش به دنبال راهی برای فرار و آزادی می گردد. مردی که خوب نیست، اما دوستان خوبی دارد. اگر باطل را نمی‌توان ساقط کرد، می‌توان رسوا ساخت؛ اگر حق را نمی‌توان استقرار بخشید، می‌توان اثبات کرد، طرح نمود، به زمان شناساند، زنده نگاه داشت. مسیحای جوانمرد...
ما را در سایت مسیحای جوانمرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7motia0 بازدید : 59 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1396 ساعت: 9:30

تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من

چه جنونی ، چه نیازی ، چه غمی ست ؟


یا نگاه تو ، که پر عصمت و ناز

بر من افتد ، چه عذاب و ستمی ست


دردم این نیست ولی،

دردم این است که من بی تو دگر

از جهان دورم و بی خویشتنم


پوپکم ! آهوکم

تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم



مسیحای جوانمرد...
ما را در سایت مسیحای جوانمرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7motia0 بازدید : 54 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1396 ساعت: 9:30

سرگذشت جوانی که سرخورده از تمدن کنونی و ظواهرش به دنبال راهی برای فرار و آزادی می گردد. مردی که خوب نیست، اما دوستان خوبی دارد. اگر باطل را نمی‌توان ساقط کرد، می‌توان رسوا ساخت؛ اگر حق را نمی‌توان استقرار بخشید، می‌توان اثبات کرد، طرح نمود، به زمان شناساند، زنده نگاه داشت. مسیحای جوانمرد...
ما را در سایت مسیحای جوانمرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7motia0 بازدید : 83 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1396 ساعت: 9:30